کبود غیبت تو آسمان بارانیست
و کار دیدۀ ما در غمت گلافشانیست
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
حیا به گوشۀ آن چشم مست منزل داشت
وفا هزار فضیلت ز دوست در دل داشت
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد