بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید