ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت