عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
گوش بسپار که از مرگ خبر میآید
خبر از مرگ چنین تازه و تر میآید
با هیچکس در زندگی جز درد همپا نیستم
بیدرد تنها میشوم، با درد تنها نیستم
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت