روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت