سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست