شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست