رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم