رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
ای بحر! ببین خشکی آن لبها را
ای آب! در آتش منشان سقا را
بهسوی علقمه رفتم که تشنهکام بیایم
وَ سر گذاشته بر دامن امام بیایم
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری