ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری