شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری