ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
قد برافرازید! یک عالم شقاوت پیش روست
پرده بردارید! صد آیینه حیرت پیش روست
آن عاشقِ بزرگ چو پا در رکاب کرد
جز حق هرآنچه ماند به خاطر جواب کرد
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید