چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست
شهر پرآشوبِ امکان، کوچهراهی بیش نیست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست