چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست