غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟