گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش