هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم