انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟