ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...