دنیای کلام تو جهان برکات است
عمریست جهان ریزهخور این کلمات است
من ماندم و مرغ سحر و نوحهگریها
اندوه پرستو، غم بیبالوپریها
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
ای صبر تو چون كوه در انبوهی از اندوه
طوفانِ برآشفتهٔ آرام وزیده