دنیای کلام تو جهان برکات است
عمریست جهان ریزهخور این کلمات است
از بستر بیماری خود پا شدنی نیست
بی لطف شما، شهر مداوا شدنی نیست
این صحن که بینالحرمین عتبات است
در اصل، همان عرشۀ کشتی نجات است
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را