بهار، فرصت سبزی برای دیدار است
بهار، فرصت دیدارهای بسیار است
سلام بر تو کتاب ای که آفتاب تویی
گرانترین و گرامیترین کتاب تویی
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است
بهار فصل صمیمیت خداوند است
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال
نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال
تو را به جان عزیزت قسم بیا برویم
بیا و در گذر این وقت شب کجا برویم؟
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
خروش گریۀ او شهر را تکان میداد