ای آفتاب صبر کن این آخرین شب است
این آخرین شبانۀ آرام زینب است
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان
حیرتفزای طور شود جلوهزارمان
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود