چگونه جمع کند پارههای جانش را؟
به خیمهها برساند تن جوانش را
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست
کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست