هر دل که سوز عشق تکانش نمیدهد
حق در حریم قرب، مکانش نمیدهد
ای آنکه نور عشق و شرف در جبین توست
روشن، سرای دل ز چراغ یقین توست
مردم دهند نسبت رویت بر آفتاب
اما ز بخت خود نکند باور آفتاب
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
از نسل حیدری و دلاورتر از تو نیست
یعنی پس از علی، علیاکبرتر از تو نیست
غرقِ حماسه است طلوعِ پگاه تو
خورشید میدمد ز تماشای ماه تو
خورشید بود و جانب مغرب روانه شد
چون قطره بود و غرق شد و بیکرانه شد