هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
من ماندم و مرغ سحر و نوحهگریها
اندوه پرستو، غم بیبالوپریها
سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
ای صبر تو چون كوه در انبوهی از اندوه
طوفانِ برآشفتهٔ آرام وزیده