با گریه نوشت... با چه حالی میرفت
آن توبهسرشت... با چه حالی میرفت
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
زیبایی چشمهسار در چشمش بود
دلتنگی و انتظار در چشمش بود
شوریدهسری مسافری دلخسته
مانند نماز خود، شکسته بسته...
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادری و هم یار پدر