در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
نوزده سال مثل برق گذشت
نوزده سال از نیامدنت
دختری ماند مثل گل ز حسین
چهرهاش داغ باغ نسرین بود
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست
شب آخر هنوز یادم هست
خیمه زد عطر سیب در سنگر
نیزه دارت به من یتیمی را
داشت از روی نی نشان میداد