خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
و آفرید به نام شما زمین و زمان را
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
شبی که آینهام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم
چه شد که یاس من آشفته است و تاب ندارد؟
سؤال بحث برانگیز من جواب ندارد