در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
مهمون از راه اومده شهر شده آماده
بازم امشب تو حرم غلغله و فریاده
در نالۀ ما شور عراقی ماندهست
در خاطره یک باغ اقاقی ماندهست
دوباره سرخه تموم دفترم
داره خون از چشای قلم میاد
با گوشۀ شالت پر پروانهها را جمع کردی
گرد و غبار کاشی صحن و سرا را جمع کردی
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار