سرانجام | شعر هیأت

تو را همراه خود آورده‌اند از شرق باران‌ها
تو را ای زادهٔ شرقی‌ترین خورشید دوران‌ها

جعفر عباسی

امام جواد علیه‌السلام

غزل

پر می‌کشند تا به هوای تو بال‌ها
گم می‌شوند در افق تو خیال‌ها

جعفر عباسی

پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

غزل

بستند حجله در میان آسمان‌ها
با خون سربازان ما رنگین‌کمان‌ها

جعفر عباسی

شهدا

غزل

بی تو می‌ماند فقط رنج عبادت‌هایشان
بی‌اطاعت از تو بیهوده‌ست طاعت‌هایشان

جعفر عباسی

امام حسن مجتبی علیه‌السلام

غزل

کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را

جعفر عباسی

زیارت اربعین

غزل

کرامت مثل یک جرعه‌ست از پیمانۀ جانش
سخاوت لقمه‌ای از سادگی سفرۀ نانش..

جعفر عباسی

امام حسن مجتبی علیه‌السلام

غزل

مدینه، بصره، کوفه، شام، حتی مکه خوابیده‌ست
نشانی نیست از اسلام و هر چه هست پوسیده‌ست

جعفر عباسی

امام حسین علیه‌السلام

غزل

چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست
حیات طیبه تصویر نوجوانی توست

جعفر عباسی

حضرت قاسم علیه‌السلام

مثنوی

نشست یک دو سه خطّی مرا نصیحت کرد
مرا چو دوست به راه درست دعوت کرد

جعفر عباسی

وحدت اسلامی

قصیده‌واره