سیدحبیب نظاری | شعر هیأت

چه ابری!

شکفتن آرزوی کودکش بود
سپاهی روبه‌روی کودکش بود

حضرت علی اصغر علیه‌السلام

با ردیف آب

دوبیتی

سر بابای من

گلی دور از چمن بر شانۀ توست
بهاری بی‌وطن بر شانۀ توست

حضرت رقیه علیهاالسلام

با ردیف آب

دوبیتی

ای همسایه!

مرا از حلقۀ غم‌ها رها کن
مرا از بند ماتم‌ها رها کن

شعر تعلیمی

۲۵ دقیقه پیاده‌روی

مزار بی‌نشان

ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست
جهان در حسرت بسیار مانده‌ست

حضرت فاطمه علیهاالسلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

تمام عشق!

من و آوازۀ برگشتن تو
دلی اندازۀ برگشتن تو

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

شکیبایی

کسی این‌گونه شیدایی نکرده‌ست
شبیه من شکیبایی نکرده‌ست

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

چند آدینه مانده‌ست؟

جهان در حسرت آیینه مانده‌ست
گرفتار غمی دیرینه مانده‌ست

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

بهشتی تازه

شبیه گل، سرشتی تازه دارم
هوای سرنوشتی تازه دارم

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

این خاک بوی لاله دارد

به دل بغضی هزاران ساله دارم
شبیه نی، هوای ناله دارم

دفاع مقدس

شهادت‌نامه

دوبیتی

وصیّت‌نامه‌ای بفرست

همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونین‌جگرهاست

دفاع مقدس

شهادت‌نامه

دوبیتی

باران تشنه مانده‌ست

کمی بشتاب، باران تشنه مانده‌ست
دل آیینه‌داران تشنه مانده‌ست

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

سپیداران عاشق

به غیر از یک دل پرپر ندارند
به جز یک مشت خاکستر ندارند

شهدا

دوبیتی

اشتیاق بندگی

به هر آیینه‌ای، تابندگی را
به هر دل، اشتیاق بندگی را

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی

حسرت پرواز

مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم

شهدا

شهادت‌نامه

دوبیتی

راز شکیبایی

به یک عشق معمایی قسم خورد
به راز یک شکیبایی قسم خورد

امام عصر علیه‌السلام

بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست

دوبیتی