میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را