باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
گسترده شد در این ولایت خوان هفتم
روزی ایران میرسد از مشهد و قم
بایست، کوه صلابت میان دورانها!
نترس، سرو رشید از خروش طوفانها!
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
در آیههای نور، مستور است زهرا
نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
تو کیستی که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
ما همه از تبار سلمانیم
با علی ماندهایم و میمانیم
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به با شکوهی زینب، ندیدهایم