ماییم و شکوهِ نصر انشاءالله
قدس است و شکستِ حصر انشاءالله
از جاری لطف آسمانها میگفت
از رحمت بیکران دریا میگفت
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
شام تو پر از نور سحرگاهی شد
خورشید خدا به سوی تو راهی شد
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر