در هر گذری و کوچه و بازاری
پهن است بساطِ حرصِ دنیاداری
معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات
اینجا دل سفرهها پر از نان و زر است
آنجا جگر گرسنهها، شعلهور است
باید صلواتها جلی ختم شود
همواره به ذکر عملی ختم شود
بی نور خدا جهان منّور نشود
بی عطر محمّدی معطّر نشود
یاد تو گرفته قلبها را در بر
ماییم و درود بر تو ای پیغمبر
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
ای در دلِ تو زلال ایمان جاری
ای زخمِ زمانه بر وجودت کاری
رفتی تو و داد از دل دنیا برخاست
از پای نشست هرکه از جا برخاست
ای مانده به شانههایتان بار گران
ای چشم به راهتان دمادم نگران
هر میدان شعبه... هر خیابان شعبه...
این شعبۀ اوست بدتر از آن شعبه
امشب که به نام عشق، آغاز شدهست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شدهست
دانشطلبی که نور ایمان دارد
جویای فضیلت است تا جان دارد
ایمان به رسول هاشمی مذهب ماست
پیوسته بر او دعای روز و شب ماست
چشمی از غم ستاره باران دارد
دلسوختهای که داغ یاران دارد
ای موجِ امید، راهی ساحل تو
ای مهر و وفا عجین در آب و گل تو
ای ذرۀ کوچکِ مدار هستی
ای آنکه به رحمت خدا دل بستی
هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدایبین داشته باش
از کوثر معرفت غزلنوشی کن
تا قافلۀ کمال همدوشی کن
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست
هر کس که ز دنیا طلبی دور شود
بیگانه ز تزویر و زر و زور شود
جانا به خدای کعبه رو باید کرد
با او همه وقت گفتگو باید کرد
هر چند دعای عاشقان پر دارد
زیباییِ پرواز کبوتر دارد