بانو غم تو بهار را آتش زد
داغت دل بیقرار را آتش زد
امشب ردیف شد غزلم با نمیشود
یا میشود ردیف كنم یا نمیشود
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
شب تا سحر از عشق خدا میسوزی
ای شمع! چقدر بیصدا میسوزی
در دل نگذار این همه داغ علنی را
پنهان نکن از ما غم دور از وطنی را