راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
دو خورشید جهانآرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو همسنگر...
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش