پای زخم آلود من! طاقت بیاور میرسی
صبح فردا محضر ارباب بیسر میرسی
چنان گنجشک میسایم سرم را روی ایوانت
که تا یکلحظه بالم حس کند گرمای دستانت
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد