اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
تا حضور تو، دلِ خسته مسافر شده است
توشه برداشته از گریه و زائر شده است
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
الشام...الشام...الشام... غربتشمار شهیدان
اندوه... اندوه... اندوه... ای شام تار شهیدان
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم