سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت
سلام، رود خروشانِ نور، چشمانت
ناگهان پر میکشی دریا به دریا میروی
آه ای ابر کرامت تا کجاها میروی
من آمدم کلماتت به من زبان بدهند
زبان سادۀ رفتن به آسمان بدهند
بستهست همه پنجرهها رو به نگاهم
چندیست که گمگشتۀ در نیمۀ راهم