ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
آسمان خشک و خسیس، ابرها بیضربان
ناودانها خاموش، جویها بیجریان
تکبیر میگفتند سرتاسر، ذَرّات عالم همزبان با تو
گویا زمین را بال و پر دادی، نزدیکتر شد آسمان با تو
ماه مدینه رو سوی ایران میآورد؟
یا آفتاب رو به خراسان میآورد؟
کاروان رفت و اهلِ آبادی
اشک بودند و راه افتادند
نگاه میکنم از آینه خیابان را
و ناگزیری باران و راهبندان را