زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها