قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم