ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود