سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند