بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند