جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود