سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری