نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی